مترادف طلاکوب : زرکوب
طلاکوب
مترادف طلاکوب : زرکوب
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
زرکوب
فرهنگ فارسی
۱ - آنکه طلا ورقهای طلا ( و نقره ) سازد . ۲ - صحافی که جلدهای کتاب ها را تذهیب کند .
لغت نامه دهخدا
طلاکوب. [ طِ / طَ ] ( نف مرکب ) آنکه ورقهای طلا و نقره را بسازد. میرزا طاهر وحید راست :
دلم شیوه یار را پیشه کرد
که گشتم طلاکوب این رنگ زرد.
ملا طغرا راست :
به کف دارم از پنجه خایسک درد
ز بهر طلاکوبی رنگ زرد.
دلم شیوه یار را پیشه کرد
که گشتم طلاکوب این رنگ زرد.
ملا طغرا راست :
به کف دارم از پنجه خایسک درد
ز بهر طلاکوبی رنگ زرد.
( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. کسی که پیشه اش کوبیدن ورق های نازک طلا برچیزی است.
۲. طلاکوبی شده.
۲. طلاکوبی شده.
کلمات دیگر: