صفحه اصلی
طلبکاری
مترادف طلبکاری
: بستانکاری، وام خواهی، طلب خواهی، خواستاری طلب
متضاد طلبکاری
: بده کاری
بستن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فارسی به انگلیسی
pressing for the payment of ones due
horticulture
مترادف و متضاد
بستانکاری، وامخواهی، طلبخواهی، خواستاریطلب ≠ بدهکاری
فرهنگ فارسی
۱ - بستانکاری وامخواهی . ۲ - خواستاری طلب .
لغت نامه دهخدا
طلبکاری. [ طَ ل َ ] ( حامص مرکب ) مطالبه. خواستن.
فرهنگ عمید
۱. بستانکاری.
۲. [قدیمی] خواستاری.
کلمات دیگر: