کلمه جو
صفحه اصلی

صورت ساز


مترادف صورت ساز : صورت نویس، مصور، نقاش

فارسی به انگلیسی

forger of statements and documents

مترادف و متضاد

صورت‌نویس


مصور، نقاش


فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که تصویر سازد نقاشی که چهره کسان را سازد .

تکواژ وابسته‌ای که در تشکیل ستاک به‌عنوان وند تصریفی و اشتقاقی به کار رود


لغت نامه دهخدا

صورت ساز. [ رَ ] ( نف مرکب ) سازنده صورت. مصور. نقاش. صورتگر :
از نسیم نفسم در چمن صورت ساز
بشکفد غنچه تصویر بصد شادابی.
سالک یزدی ( از آنندراج ).
|| ظاهرساز. ریاکار. متظاهر. مزور. حیله گر. رجوع به صورت سازی شود.

فرهنگ عمید

۱. سازندۀ صورت، صورتگر.
۲. مصور، نقاش.

فرهنگستان زبان و ادب

{formative} [زبان شناسی] تکواژ وابسته ای که در تشکیل ستاک به عنوان وند تصریفی و اشتقاقی به کار رود


کلمات دیگر: