کلمه جو
صفحه اصلی

عالی قدر


مترادف عالی قدر : ارجمند، بزرگوار، بزرگ، بلندمرتبه، جلیل، شریف، عزیز، گرامی، گرانقدر، گرانمایه، گران پایه، مفخم، والامقام، والا

برابر پارسی : پر ارزش، پر بها، والاجاه

فارسی به انگلیسی

redoubtable

مترادف و متضاد

ارجمند، بزرگوار، بزرگ، بلندمرتبه، جلیل، شریف، عزیز، گرامی، گرانقدر، گرانمایه، گران‌پایه، مفخم، والامقام، والا


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بلند مرتبه والا مقام . ۲ - از عناوین احترام آمیز که در مکاتبات به کار برند .

لغت نامه دهخدا

عالی قدر. [ ق َ ] ( ص مرکب ) بلندمرتبت. والامقام. بزرگوار. از القاب احترام که در اول نوشتجات و در سر پاکتها نویسند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

والامقام، بلندمرتبه، بزرگوار.

پیشنهاد کاربران

خورشیدجاه . [ خوَرْ / خُرْ ] ( ص مرکب ) بلندرتبه . آنکه جاه و مقام خورشید دارد : گردون غلامست از خطر خورشیدجاهست از گهرکیوان حسام است از ظفر بهرام پیکان باد هم . خاقانی .

حضرت اشرف

علیه

والاجاه

بزرگ قدر ، فخیم

سپهررفعت. [ س ِ پ ِهَْ رْ رِ ع َ ] ( ص مرکب ) بلندمرتبه. عظیم منزلت :
قطب سپهررفعت یعنی رکاب شاه
در اوج دار ملک رسید از کران آن.
خاقانی.


کلمات دیگر: