مترادف علاوه : اضافه، افزون، جمع
متضاد علاوه : منها
برابر پارسی : افزون، فزون، افزوده
فوق العاده و هزينه ء سفر , مدد معاش , جيره دادن , فوق العاده دادن , انعام , جايزه , حق الا متياز , سودقرضه , پرداخت اضافي
اضافه، افزون، جمع ≠ منها
علاوة. [ ع ُ وَ ] (ع اِ) بلندترین هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
علاوة. [ ع ِ وَ ] (اِخ ) نام اسبی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
علاوة. [ ع َ وَ ] (ع اِ) بهترین هر چیز. (ناظم الاطباء). علاوة الشی ٔ؛ بهترین و بلندترین هر چیزی . || (اِمص ) بلندی . (منتهی الارب ).
علاوة.[ ع ِ وَ ] (ع اِ) سرباری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تارک . قسمت بالای سر یا گردن . (منتهی الارب ). أعلی الرأس أو العنق . (اقرب الموارد). || سر آدمی مادام که بر گردن باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || هر چیز که بر بالای بار شتر گذارند یا بیاویزند، مانند مشک و سفره و جز آن . (منتهی الارب ). || افزونی از هر چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عَلاوی ̍، عَلاوی .
- بعلاوه (از: ب + علاوه ) ؛ باضافه .
- || علامت افزون دو عدد بیکدیگر (+).
۱. افزونی و مازاد از هرچیز؛ اضافه.
۲. [قدیمی] اضافه شده؛ افزوده.
〈 علاوه کردن: (مصدر متعدی) افزودن؛ اضافه کردن.