برابر پارسی : کوچولو، ریزه
فسقلی
برابر پارسی : کوچولو، ریزه
فارسی به انگلیسی
tiny, contemptible
petty, pint-size, puny, runt, scrub, shrimp
فرهنگ فارسی
( صفت ) کوچک و ناچیز ریز و خرد .
فرهنگ معین
(فِ سْ قِ ) (ص . ) (عا. ) کوچک ، ریز اندام .
لغت نامه دهخدا
فسقلی. [ ف ِ ق ِ ] ( ص ) در تداول عوام ، سخت خرد. بسیارکوچک. ( یادداشت بخط مؤلف ). کوچک و ناچیز. ریز و خرد. ( فرهنگ فارسی معین ). فسغلی. رجوع به فسغلی شود.
پیشنهاد کاربران
فنچ، گوگولی مگولی ( گوگوری مگوری ) !
ریزه و میزه . کوچولو . اسم طوطی من فسقلی .
فسقلی: [ اصطلاح در تداول عامه ]ریزه و میزه، کوچولو ، کوچک و ناچیز.
( ( "این دیوار را خیلی شلوغ کردی . من جای تو بودم همه را برمی داشتم فقط عکس آیه را می زدم . توی آپارتمان فسقلی آدم سر سام می گیرد " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 137. ) )
( ( "این دیوار را خیلی شلوغ کردی . من جای تو بودم همه را برمی داشتم فقط عکس آیه را می زدم . توی آپارتمان فسقلی آدم سر سام می گیرد " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 137. ) )
کلمات دیگر: