بابک (به پارسی میانه: Pāpak, Pābag) موبد آتشکده آناهیتا (ناهید، آناهید) بود. او دو پسر به نام های شاپور و اردشیر داشت. به درخواست پسر کوچکترش، اردشیر، او شاه پارس (به پارسی میانه: گوچهر، به عربی جزهر) را کشت و از شاهنشاه (شاهِ شاهان) اشکانی، اردوان پنجم خواست تا پادشاهی پسر ارشدش، شاپور را بر ایالت پارس به رسمیت بشناسد. اما با مخالفت اردوان پنجم روبرو شد. بعد از درگذشت او، شاپور و اردشیر بر سر تاج و تخت پادشاهی نزاع کردند که در نهایت، با مرگ مرموز شاپور، پادشاهی پارس از آنِ اردشیر بابکان شد. این رویداد، پیشینه رویدادهای دیگری شد که در نهایت، به فروپاشی شاهنشاهی اشکانی و بنیانگذاری شاهنشاهی ساسانی منجر گردید.
بهرامیان، علی (۱۳۸۱). «بابک خرمدین». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۱. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. ص. ۲۳–۲۶. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۰۷-۶.
بابک معرب نام ایرانی پاپک است. و به معنی «پدر» است. امیل بنونیست نشان داد که نام پاپک در آثار پهلوی و ارمنی، دیده شده است.
اولین فردی که به طور مفصلی از به قدرت رسیدن اردشیر بابکان و ساسانیان در قرن سوم میلادی نگاشت، گئو ویدن گرن بود که بیشتر مورخان آن را پذیرفتند. پژوهش های او، عمدتاً مبتنی بر متون عربی-فارسی بود که در حقیقت، بازتاب گزارش حکومتی (ساسانیان) از آغاز حکومت ساسانی است. سپس، ریچارد فرای به این نکته مهم اشاره کرد که در بررسی تاریخ ایران، اغلب با متونی مواجهیم که واقعیت ها را با الگوهای پیشین تطبیق می دهند. بدین ترتیب، در این متون، از اردشیر چهره ای حماسی تصویر کرده اند که احتمالاً با حقیقت هماهنگ نیست. یوسف ویزه هوفر، با مقایسه متون یونانی-رومی (باستان) با متون سریانی-ارمنی و فارسی-عربی، تصویر واقعی تری از اردشیر و اقدامات او عرضه کرد. دریایی هم نظر با فرای، می پندارد که متون عربی-فارسی مربوط به آغاز پادشاهی ساسانی تا دوران خسرو اول در قرن ششم میلادی، باید با احتیاط نگریست. این نگرش در مورد کتاب کارنامه اردشیر بابکان، نیز صادق است. نه به علت بی اهمیتی آن، بلکه به خاطر تفاوت های جهان بینی خاندان ساسانی در قرن سوم و درباریان شاهنشاهی (اشراف زادگان و موبدان) است. از این رو، کاتبان ساسانی، تصویر آرمانی از گذشته و اردشیر بابکان عرضه کردند که با آرمان های خسرو اول هماهنگ بود. طبعاً مورخان عربی-فارسی نیز به متون اواخر ساسانی اعتماد کردند و در نتیجه، نتوانستند از نقل داستانی حاضر و آماده از دوران اردشیر اول و دیگر پادشاهان اولیه ساسانی فراتر روند. با این وجود، شکاف هایی بین این متون وجود دارد که می توان حقایق را از لابلای آن بیرون کشید.
تا به اکنون هیچ سکه ای که بتوان ضرب شدنش را به بابک نسبت داد یافت نشده است و سکه هایی هم که نام بابک و اردشیر بر روی او می باشند، احتمالاً به دست اردشیر ضرب شده است. بجز از نام او بر روی سکه ها و متون متاخرتر، هیچ منبعی که هم عصر بابک باشد وجود نمی دارد. کاملترین گزارشی که از زندگی بابک در دست است، روایت طبری ست که آن هم احتمالاً برگرفته از خداینامه یا دیگر تاریخ های رسمی گردآوری شده ی متاخرتر به دست ساسانیان است. با اینکه گزارش طبری مفصلترین و با جزئیاتترین روایت پیرامون زندگانی بابک می باشد، ولی راستی آزمایی آن ناشدنی ست.
بهرامیان، علی (۱۳۸۱). «بابک خرمدین». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۱. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. ص. ۲۳–۲۶. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۰۷-۶.
بابک معرب نام ایرانی پاپک است. و به معنی «پدر» است. امیل بنونیست نشان داد که نام پاپک در آثار پهلوی و ارمنی، دیده شده است.
اولین فردی که به طور مفصلی از به قدرت رسیدن اردشیر بابکان و ساسانیان در قرن سوم میلادی نگاشت، گئو ویدن گرن بود که بیشتر مورخان آن را پذیرفتند. پژوهش های او، عمدتاً مبتنی بر متون عربی-فارسی بود که در حقیقت، بازتاب گزارش حکومتی (ساسانیان) از آغاز حکومت ساسانی است. سپس، ریچارد فرای به این نکته مهم اشاره کرد که در بررسی تاریخ ایران، اغلب با متونی مواجهیم که واقعیت ها را با الگوهای پیشین تطبیق می دهند. بدین ترتیب، در این متون، از اردشیر چهره ای حماسی تصویر کرده اند که احتمالاً با حقیقت هماهنگ نیست. یوسف ویزه هوفر، با مقایسه متون یونانی-رومی (باستان) با متون سریانی-ارمنی و فارسی-عربی، تصویر واقعی تری از اردشیر و اقدامات او عرضه کرد. دریایی هم نظر با فرای، می پندارد که متون عربی-فارسی مربوط به آغاز پادشاهی ساسانی تا دوران خسرو اول در قرن ششم میلادی، باید با احتیاط نگریست. این نگرش در مورد کتاب کارنامه اردشیر بابکان، نیز صادق است. نه به علت بی اهمیتی آن، بلکه به خاطر تفاوت های جهان بینی خاندان ساسانی در قرن سوم و درباریان شاهنشاهی (اشراف زادگان و موبدان) است. از این رو، کاتبان ساسانی، تصویر آرمانی از گذشته و اردشیر بابکان عرضه کردند که با آرمان های خسرو اول هماهنگ بود. طبعاً مورخان عربی-فارسی نیز به متون اواخر ساسانی اعتماد کردند و در نتیجه، نتوانستند از نقل داستانی حاضر و آماده از دوران اردشیر اول و دیگر پادشاهان اولیه ساسانی فراتر روند. با این وجود، شکاف هایی بین این متون وجود دارد که می توان حقایق را از لابلای آن بیرون کشید.
تا به اکنون هیچ سکه ای که بتوان ضرب شدنش را به بابک نسبت داد یافت نشده است و سکه هایی هم که نام بابک و اردشیر بر روی او می باشند، احتمالاً به دست اردشیر ضرب شده است. بجز از نام او بر روی سکه ها و متون متاخرتر، هیچ منبعی که هم عصر بابک باشد وجود نمی دارد. کاملترین گزارشی که از زندگی بابک در دست است، روایت طبری ست که آن هم احتمالاً برگرفته از خداینامه یا دیگر تاریخ های رسمی گردآوری شده ی متاخرتر به دست ساسانیان است. با اینکه گزارش طبری مفصلترین و با جزئیاتترین روایت پیرامون زندگانی بابک می باشد، ولی راستی آزمایی آن ناشدنی ست.
wiki: بابک پدر اردشیر