کلمه جو
صفحه اصلی

نمک پراکندن

فرهنگ فارسی

نمک پاشیدن ٠ نمک افشاندن ٠

لغت نامه دهخدا

نمک پراکندن. [ ن َ م َ پ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نمک پاشیدن. نمک افشاندن :
خلقی به تیغ غمزه خون خوار و لعل لب
مجروح می کنی و نمک می پراکنی.
سعدی.
ریش فرهاد بهترک بودی
گر نه شیرین نمک پراکندی.
سعدی.


کلمات دیگر: