مترادف اشغالگر : متصرف، مهاجم
اشغالگر
مترادف اشغالگر : متصرف، مهاجم
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
متصرف، مهاجم
فرهنگ فارسی
آنکه به زوروبرخلاف حق جائی راتصرف کند، سپاهیانی که به زوربه کشوردیگرداخل شوندوتمام یاقسمتی از آنراتصرف کنند
( صفت ) دولتی که ناحیه ای را بزور و بر خلاف حق تصرف کند .
( صفت ) دولتی که ناحیه ای را بزور و بر خلاف حق تصرف کند .
فرهنگ معین
( ~. گَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) شخص یا نیرویی که جایی را به زور و برخلاف حق تصرف کند.
لغت نامه دهخدا
اشغالگر. [ اِ گ َ ] ( ص مرکب ) آنکه شهر یا محلی را تصرف کند و غالباً بر کسانی اطلاق میشود که برخلاف حق و بزور جائی را میگیرند.
فرهنگ عمید
۱. آن که به زور و برخلاف حق جایی را تصرف می کند.
۲. سپاهیانی که به زور به کشور دیگر داخل شده و تمام یا قسمتی از آن را تصرف کنند.
۲. سپاهیانی که به زور به کشور دیگر داخل شده و تمام یا قسمتی از آن را تصرف کنند.
پیشنهاد کاربران
اشغالگر= فروگیر
مخالف کلمه اشغال انصراف، تخلیه کردن ، آزاد شدن
اشعالگر:ازاد شدن_فرو گیر_تخلیه کردن
محتلل
کلمات دیگر: