مترادف تمرگیدن : نشستن، خوابیدن
تمرگیدن
مترادف تمرگیدن : نشستن، خوابیدن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خوابیدن
۱. نشستن
۲. خوابیدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ( تمرگید - - بتمرگ - - ) نشستن در مورد توهین بطرف گویند ): بتمرگ .
خفتن و آن نفرین گونه ایست در تداول زنان . بتمرگ بنشین .
خفتن و آن نفرین گونه ایست در تداول زنان . بتمرگ بنشین .
فرهنگ معین
(تَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) نشستن ، در موقع تحقیر گفته می شود.
لغت نامه دهخدا
تمرگیدن. [ ت َ م َ دَ ] ( مص ) کلمه اهریمنی نشستن. خفتن وآن نفرین گونه ای است در تداول زنان. بتمرگ ، بنشین بطور نفرین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
چمن بی گل و برگم شده پیرامن ارگم
من در او چون بتمرگم
اشک مانند تگرگم نگر ای ابر مطیرم
بر رخ همچو زریرم.
چمن بی گل و برگم شده پیرامن ارگم
من در او چون بتمرگم
اشک مانند تگرگم نگر ای ابر مطیرم
بر رخ همچو زریرم.
شوریده شیرازی ( یادداشت ایضاً ).
فرهنگ عمید
نشستن.
پیشنهاد کاربران
بتمرگ از دو واژه بت و مرگ ساخته شده بت یعنی مجسمه و مرگ هم یعنی ساکت شدن و بتمرگ یعنی مثل مجسمه ساکت و خفه شدن و بی حرکت نشستن
امر به نشستن به قصد تحقیر مخاطب از موضع بالادست
کلمات دیگر: