کلمه جو
صفحه اصلی

سیخونک زدن


مترادف سیخونک زدن : تحریک کردن، واداشتن، دواندن، به تکاپوواداشتن

فارسی به انگلیسی

needle, poke, hound, prod

poke, hound, prod


مترادف و متضاد

۱. تحریک کردن، واداشتن
۲. دواندن
۳. به تکاپوواداشتن


prod (فعل)
برانگیختن، سک زدن، سیخ زدن، سیخونک زدن

prick (فعل)
تحریک کردن، ازردن، سیخ زدن، خلیدن، با سیخونک بحرکت واداشتن، سیخونک زدن، خلیدگی، با چیز نوک تیز فرو کردن

stab (فعل)
سوراخ کردن، فرو بردن، خنجر زدن، زخم زدن، سیخ زدن، سیخونک زدن

تحریک کردن، واداشتن


دواندن


به تکاپوواداشتن



کلمات دیگر: