کلمه جو
صفحه اصلی

نیرنگ زدن

فارسی به انگلیسی

to play a trick

فارسی به عربی

فارس

مترادف و متضاد

jockey (فعل)
گول زدن، سوارکار اسب دوانی شدن، با حیله فراهم کردن، نیرنگ زدن، اسب دوانی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - سحر کردن افسون کردن . ۲ - حقه زدن مکر کردن . ۳ - طرح کردن : (( نقوش تقسیم و تبویب آنرا ( کتاب المعجم را ) نیرنگ زده .


کلمات دیگر: