مترادف مداعبه : شوخی، مزاح، شوخ طبعی، شوخی کردن، مزاح کردن
مداعبه
مترادف مداعبه : شوخی، مزاح، شوخ طبعی، شوخی کردن، مزاح کردن
عربی به فارسی
نوازش , دلجويي , دلنوازي کردن , در اغوش کشيدن
مترادف و متضاد
۱. شوخی، مزاح
۲. شوخطبعی
۳. شوخی کردن، مزاح کردن
فرهنگ فارسی
شوخی کردن، مزاح کردن
۱ - ( مصدر ) مزاح کردن شوخی کردن . ۲ - ( اسم ) مزاح شوخی .
شوخی و مزاح
۱ - ( مصدر ) مزاح کردن شوخی کردن . ۲ - ( اسم ) مزاح شوخی .
شوخی و مزاح
فرهنگ معین
(مُ ع بِ ) [ ع . مداعبة ] (مص ل . ) شوخی کردن ، مزاح کردن .
لغت نامه دهخدا
مداعبة. [ م ُ ع َ ب َ ] (ع مص ) با کسی بازی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). ممازحة. (تاج المصادر بیهقی ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). ملاعبة. (اقرب الموارد). با کسی مزاح و شوخی کردن . با هم خوش طبعی و مزاح کردن .
مداعبه. [ م ُ ع ِ ب َ / ب ِ ] ( از ع اِمص ) مداعبة. مداعبت. ملاعبه. شوخی و مزاح. رجوع به مداعبت و مداعبة شود.
پیشنهاد کاربران
گشاده رویی . خوش رویی
کلمات دیگر: