برابر پارسی : گرفتار، دربند، گرفتارکردن
اسیر کردن
برابر پارسی : گرفتار، دربند، گرفتارکردن
فارسی به انگلیسی
to take captive, to reduce to captivity
capture
فارسی به عربی
اسر , سر
مترادف و متضاد
گرفتن، اسیر کردن، مبتلا کردن
فریفتن، اسیر کردن
اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختن
اسیر کردن، شیفته کردن، بنده کردن، بغلامی دراوردن، مفتون ساختن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گرفتارکردن دستگیر کردن بحبس و بند در آوردن .
پیشنهاد کاربران
اسر
بند نهادن
به اسارت گرفتن
کلمات دیگر: