کلمه جو
صفحه اصلی

مدهوش شدن


مترادف مدهوش شدن : بی خویشتن شدن، بی خود شدن، محو شدن، بی هوش شدن، از هوش رفتن

متضاد مدهوش شدن : به هوش آمدن

مترادف و متضاد

۱. بیخویشتن شدن، بیخود شدن، محو شدن
۲. بیهوش شدن، از هوش رفتن ≠ به هوش آمدن


فرهنگ فارسی

(مصدر ) . ۱- دهشت زده شدن حیران شدن . ۲ - بیهوش شدن : میشدم بی خویش و مدهوش و خراب تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب . ( مثنوی )


کلمات دیگر: