کلمه جو
صفحه اصلی

تنفس کردن


مترادف تنفس کردن : نفس کشیدن، دم زدن، نفس زدن، شهیق

متضاد تنفس کردن : زفیر

فارسی به انگلیسی

breathe, respire


breathe, respire, to breathe

to breathe


فارسی به عربی

استنشق , عتلة

مترادف و متضاد

نفس‌کشیدن، دم زدن، نفس زدن ≠ زفیر


شهیق


۱. نفسکشیدن، دم زدن، نفس زدن
۲. شهیق ≠ زفیر


inbreathe (فعل)
در کشیدن، استنشاق کردن، دمیدن، ملهم کردن، تنفس کردن

recess (فعل)
تنفس کردن، موقتا تعطیل کردن، پس رفت کردن، طاقچه ساختن، مرخصی گرفتن

inhale (فعل)
استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردن

respire (فعل)
دمیدن، نفس کشیدن، دم زدن، بهوش امدن، تنفس کردن، امید تازه پیدا کردن، بو کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نفس کشیدن دم زدن .


کلمات دیگر: