inbreathe (فعل)در کشیدن، استنشاق کردن، دمیدن، ملهم کردن، تنفس کردنrecess (فعل)تنفس کردن، موقتا تعطیل کردن، پس رفت کردن، طاقچه ساختن، مرخصی گرفتنinhale (فعل)استنشاق کردن، تنفس کردن، تو کشیدن، در ریه فرو بردن، بداخل کشیدن، استشمام کردنrespire (فعل)دمیدن، نفس کشیدن، دم زدن، بهوش امدن، تنفس کردن، امید تازه پیدا کردن، بو کردن