حافلة
مربی ورزش
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
کالسکه، اتوبوس، مربی، مربی ورزش، واگن راه اهن، خانه متحرک
فرهنگ فارسی
فرد واجد شرایطی که ورزش خاصی را به گردشگران میآموزد
فرهنگستان زبان و ادب
{sport instructor} [گردشگری و جهانگردی] فرد واجد شرایطی که ورزش خاصی را به گردشگران میآموزد
پیشنهاد کاربران
مربی بدنسازی , ایروبیک , فیتنس
مربی کاراته
خانم ورزش
کلمات دیگر: