کلمه جو
صفحه اصلی

نیایش کردن

فارسی به انگلیسی

adore, praise, pray, worship

فارسی به عربی

مدیح

مترادف و متضاد

praise (فعل)
ستودن، ستایش کردن، چاپلوسی کردن، علم کردن، ریشخند کردن، لاف زدن، خوشامد گویی کردن، تعریف کردن، تمجید کردن، تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عبادت کردن پرستش کردن : (( یزدان را نیایش کرد . ) )


کلمات دیگر: