کلمه جو
صفحه اصلی

مرتد شدن

فارسی به انگلیسی

apostatize

فارسی به عربی

ارتد , اشجب , راوغ
عیب

ارتد , اشجب , راوغ


مترادف و متضاد

abjure (فعل)
برای همیشه ترک گفتن، سوگند شکستن، مرتد شدن، رافضی شدن

apostatize (فعل)
مرتد شدن، از دین برگشتن

defect (فعل)
مرتد شدن، ترک کردن، معیوب ساختن

tergiversate (فعل)
مرتد شدن، از مسلک خود دست کشیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- از دین حقیقی عصر بازگشتن . ۲- دین اسلام را ترک کردن : عبدالله بن سعد بن ابی سرح که مرتدشد ...


کلمات دیگر: