مترادف سیلگاه : سیل گیر، مسیل
سیلگاه
مترادف سیلگاه : سیل گیر، مسیل
مترادف و متضاد
۱. سیلگیر
۲. مسیل
لغت نامه دهخدا
سیلگاه. [ س َ / س ِ ] ( اِ مرکب ) موضعی که سیل در آن واقع شود. ( آنندراج ). محل سیل. ( ناظم الاطباء ). زمینی که سیل در آن جریان یابد. سیل گیر. ( فرهنگ فارسی معین ). مسیل. معبر سیل. || کنایه از دنیا. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
از این سیلگاهم چنان ده گذر
که پل نشکند بر من از رودبار.
از این سیلگاهم چنان ده گذر
که پل نشکند بر من از رودبار.
نظامی.
رجوع به سیلگه شود.فرهنگ عمید
زمینی که سیل در آن جاری شود، سیل گیر، سیل خیز، سیلاب گیر، جای سیل، محل سیل.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۲°۲۸′۵۲″ شمالی ۵۰°۱۷′۰۶″ شرقی / ۳۲٫۴۸۱۱۱°شمالی ۵۰٫۲۸۵۰۰°شرقی / 32.48111; 50.28500
فهرست روستاهای ایران
سیل گاه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
این روستا در دهستان دشت زرین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۵ نفر (۲۵خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای ایران
سیل گاه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
این روستا در دهستان دشت زرین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۵ نفر (۲۵خانوار) بوده است.
wiki: سیلگاه
واژه نامه بختیاریکا
برجک دیدبانی
پیشنهاد کاربران
مسیر سیل
سیل درزبان بختیاری یعنی نگاه ودیدن
و پسوند گاه که همان مکان است پس سیل گاه یعنی مکان دیدنی
و پسوند گاه که همان مکان است پس سیل گاه یعنی مکان دیدنی
منظره یامکان دیدنی ( تماشایی )
کلمات دیگر: