کلمه جو
صفحه اصلی

بلفضول


مترادف بلفضول : بسیار فضول، چون وچرا کن، چون وچراگر، بیهوده گو، یاوه گو، هرزه درا

فارسی به انگلیسی

meddler


مترادف و متضاد

بسیار فضول، چون‌وچرا کن، چون‌وچراگر


بیهوده‌گو، یاوه‌گو، هرزه‌درا


۱. بسیار فضول، چونوچرا کن، چونوچراگر
۲. بیهودهگو، یاوهگو، هرزهدرا


فرهنگ فارسی

( صفت ) صاحب فضل بسیار بسیار فضول پر فضول .

لغت نامه دهخدا

بلفضول. [ ب ُ ف ُ ] ( اِ مرکب ) ( از:بل + فضول ) بوالفضول. ابوالفضول. صاحب فضل بسیار. بسیار فضول. پرفضول. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بلفضولی سؤال کرد از وی
چیست این خانه شش بدست و سه پا.
سنائی.
اندرین دهر بلفضولی چند
از بر دو فذلک ترفند.
سنائی.

فرهنگ عمید

۱. بسیارفضول.
۲. بسیارگو.
۳. بیهوده گو. = بُل۲ bol


کلمات دیگر: