کلمه جو
صفحه اصلی

تمجید کردن


برابر پارسی : نکوداشتن

فارسی به انگلیسی

eulogize, glorify, laud, praise, sing, venerate, to praise

to praise


eulogize, glorify, laud, praise, sing, venerate


فارسی به عربی

امدح
ارفع

امدح


مترادف و متضاد

praise (فعل)
ستودن، ستایش کردن، چاپلوسی کردن، علم کردن، ریشخند کردن، لاف زدن، خوشامد گویی کردن، تعریف کردن، تمجید کردن، تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن

exalt (فعل)
علم کردن، تجلیل کردن، بلند کردن، تمجید کردن، متعال کردن

laud (فعل)
ستایش کردن، علم کردن، مدح کردن، تمجید کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ستودن تعریف کردن . ۲ - بزرگ داشتن ببزرگی یاد کردن .

فرهنگ فارسی ساره

نکوداشتن



کلمات دیگر: