برابر پارسی : بدگمانی | بد گمانی، بد دلی، بدگمانی
سوظن
برابر پارسی : بدگمانی | بد گمانی، بد دلی، بدگمانی
مترادف و متضاد
رنجش، اثر، نگرانی، سایه، تاری، تاریکی، سایه شاخ و برگ، سوظن
پیشنهاد کاربران
شکاک یا خیالاتی - الکی فکر کردندر مورد چیزی
شکاک فکر کردن در باره ی کسی یا چیزی بی مورد - خیالاتی
بد گمانی
توهم تجاوز به حریم و مالکیت مادی و معنوی خود
کلمات دیگر: