کلمه جو
صفحه اصلی

پولک پولک کردن

مترادف و متضاد

imbricate (فعل)
پولک پولک کردن، مثل فلس ماهی روی هم چیدن، نیمه نیمه روی هم گذاشتن


کلمات دیگر: