کلمه جو
صفحه اصلی

نماینده بودن

فارسی به انگلیسی

act

مترادف و متضاد

represent (فعل)
نمایش دادن، نشان دادن، وانمود کردن، بیان کردن، نمایندگی کردن، نمایاندن، نماینده بودن


کلمات دیگر: