کلمه جو
صفحه اصلی

اشباء کردن

فارسی به عربی

تخمة

مترادف و متضاد

glut (فعل)
سیر کردن، پر کردن، اشباع کردن، اشباء کردن، پر خوردن، با حرص و ولع خوردن


کلمات دیگر: