کلمه جو
صفحه اصلی

هم جواری

فارسی به انگلیسی

adjacency, contiguity

neighbourhood, vicinity


فرهنگ فارسی

همسایگی .

قرار گرفتن واحدهای زبانی در کنار هم بی‌آنکه در آنها تغییری ایجاد شود


لغت نامه دهخدا

هم جواری. [ هََ ج ِ / ج َ ] ( حامص مرکب ) همسایگی یا هموطن بودن.
- حسن هم جواری ؛ به صلح و صفا با هم زیستن. رجوع به هم جوار شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{juxtaposition} [زبان شناسی] قرار گرفتن واحدهای زبانی در کنار هم بی آنکه در آنها تغییری ایجاد شود


کلمات دیگر: