باژ، باج
بر سر اسما آید بمعنی قلب و عکس و دیگر گونی : واژگون واژگونی .
بمعنی باج است و آن زری باشد که پادشاه زبر دست از پادشاه زیر دست می گیرد .
بر سر اسما آید بمعنی قلب و عکس و دیگر گونی : واژگون واژگونی .
بمعنی باج است و آن زری باشد که پادشاه زبر دست از پادشاه زیر دست می گیرد .