کلمه جو
صفحه اصلی

هم گذاری کردن

فارسی به انگلیسی

mix

مترادف و متضاد

synthesize (فعل)
امیختن، ترکیب کردن، ترکیب شدن، هم گذاری کردن

فرهنگ فارسی

ترجمه کردن یک برنامۀ رایانه‌ای، از زبان هم‌گذاری به زبان ماشین


فرهنگستان زبان و ادب

{assemble} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ترجمه کردن یک برنامۀ رایانه ای، از زبان هم گذاری به زبان ماشین


کلمات دیگر: