هم کنش
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
1. دارویی که موافق با اثر داروی دیگر عمل کند 2. عضلهای که باعث شروع حرکت در بدن شود
فرهنگ عمید
همکار، هم کردار.
فرهنگستان زبان و ادب
{agonist} [پزشکی] 1. دارویی که موافق با اثر داروی دیگر عمل کند
2. عضله ای که باعث شروع حرکت در بدن شود
کلمات دیگر: