کلمه جو
صفحه اصلی

اسجام

فرهنگ فارسی

روان کردن اشک

لغت نامه دهخدا

اسجام. [ اِ ] ( ع مص ) روان کردن اشک. ( منتهی الارب ). اشک راندن. || انسجام. ( تاج المصادر بیهقی ). باریدن. ریخته شدن.


کلمات دیگر: