هم تافت
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
مجموع، مجموعه، هم تافت، عقده، گروهه، اچار
پیچیده، مجتمع، مختلط، بغرنج، مرکب از چند جزء، هم تافت
فرهنگستان زبان و ادب
{complex , complex compound, coordination complex} [شیمی، مهندسی بسپار] گروهی از ترکیب های شیمیایی که در آنها بخشی از پیوند مولکولی از نوع اشتراکی یک سویه است
پیشنهاد کاربران
مترجمان مختلف از از این واژه بیشتر در ترجمه آثار فریدریش نیچه استفاده کردند. بعنوان مثال منظور از همتافت قدرت اینست که اگر قدرت را به مانند یک کل در نظر بگیریم این کل شامل اجزاء مختلف، تودرتو و حتی متناقض می باشد و ممکن است برخی از این اجزاء بشکل طبیعی ( بمعنای جوهری و یا ذاتی ) و یا غیرطبیعی باشد که اگر سرچشمه ی تمامی آنها را جستجو کنیم بنحوی به این کل می رسیم.
به معنای چیز در هم پیچیده
کلمات دیگر: