کلمه جو
صفحه اصلی

هر وقت


برابر پارسی : هرگاه

فارسی به انگلیسی

whenever


when, whenever

فارسی به عربی

اذا

مترادف و متضاد

if (حرف ربط)
چه، اگر، چنانچه، ایا، کاش، هر گاه، خواه، هر وقت، ای کاش، بفرض

فرهنگ فارسی

۱- همهوقت : (( بمواسات خویش هروقت اوراازخودشاکرداری . ) ) ۲- گاه بگاه : (( روز مشاهدهمیکرد کهمارازسوراخ درباغ آمد وزیرگلبنی که هروقت آنجا آسایش دادی پشت بر آفتاب کرد وبخفت . ) ) یابه هروقت . درهرزمان : ((ودراین میانه بهروقت انتهازفرصتی میکردم ... ) )

پیشنهاد کاربران

مدی الایام ؛ همه وقت و در هرزمان. ( ناظم الاطباء ) .


کلمات دیگر: