هزارتایی، هزار عدد، یک هزار سال، هزار ساله
هزار ساله
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
(صفت ) منسوب ومربوط به ((هزارسال ) ) کسی یاچیزی که هزارسال ازعمر یاپیدایش وی گذشتهباشد. یا راه هزارساله . راهی که در هزارسال باید پیموده شود: ((ذرو. کاخ رتبتت راست زفرط ارتفاع راهروان وهم را راه هزارساله باد. ) ) (حافظ )
پیشنهاد کاربران
هزار ساله : منسوب به هزار سال .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص373 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص373 ) .
کلمات دیگر: