کلمه جو
صفحه اصلی

هلا


مترادف هلا : الا، ای، ایا

فارسی به انگلیسی

oh, hey, beware, oh!, hey!, beware!

oh!, hey!, beware!


مترادف و متضاد

hey! (صوت)
هی، اهای، ای، وه، هلا، های

الا، ای، ایا


فرهنگ فارسی

الا، ای، اهله نیزمیگویند
(صفت ) برای معانی ذیل بکاررود : الف - آگاهانیدن وتنبیهبکاررود : (( گفت : هلاجامهابمن ده تالحظ. بیاسایی . ) ) ب - برای تحسین : ((دین چودلم پاک دید گفت : هلا. هین بدل پاک برنگارمرا. ) ) ( ناصرخسرو )
کلمه ایست جهت تخصیص مرکب از هل ولا کلمه تخصیص مرکب از هل ولا اگر بر ماضی در آید معنی سرزنش بر ترک فعل دهد و اگر بر مضارع در آید برای برانگیختن بر فعل بود

فرهنگ معین

(هَ ) (شب جم . ) کلمة تنبیه و ندا که برای آگاهانیدن به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

هلا. [ هََ] (ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان اسب را زجر کنند واسب مادگان را تسکین دهند وقت ضراب . (منتهی الارب ).


هلا. [ هَِ / هََ ] ( صوت ) نداباشد ازبرای آگاهانیدن و تنبیه کردن ، و در طعنه زدن مکرر کنند. ( برهان ). کلمه ای است جهت استعجال و ورغلانیدن. ( منتهی الارب ). هله. هین. هان. الا :
هلا چامه پیش آر ای چامه گوی
تو چنگ آور ای دختر ماهروی.
دقیقی.
برخیز و برافروز هلا قبله زردشت
بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت.
دقیقی.
بگفتا هلا هین برو تا رویم
به دیدار آن جشن خرم شویم.
فردوسی.
هلا باده پیش آر و مطرب گزین
که نه گاه رزم است و پیکار و کین.
فردوسی.
ای یار دلربای هلا خیز ومی بیار
می ده مرا و گیر دمی تنگ در کنار.
منوچهری.
دین چو دلم پاک دید گفت هلا
هین به دل پاک برنگار مرا.
ناصرخسرو.
دلت گر ز بیطاعتی زنگ دارد
هلا بآتش علم حکمت گدازش.
ناصرخسرو.
دیوت از راه ببرده ست بفرمای هلا
تات زیر شجر گوز بسوزند سپند.
ناصرخسرو.
برخیز هلا نه وقت خواب است
هم منتظر تو آفتاب است.
نظامی.
تو هلا دربندها را سخت بند
چندگاهی بر سبال خود بخند.
مولوی.
گفت زن کاین گربه خورد آن گوشت را
گوشت خر گر دیگرت باید هلا.
مولوی.
خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیخته ست
نوش می یابی هلا گر پای داری نیش را.
سعدی.
شنید از درون عارف آواز پای
هلا گفت بر در چه پایی ، درآی.
سعدی.
اگر به خوردن خون آمدی هلا برخیز
وگر به بردن دل آمدی بیا ای دوست.
سعدی.
به ناز اگر بخرامی جهان خراب کنی
به خون بنده اگر تشنه ای هلا ای دوست.
سعدی.

هلا. [ هََ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان اسب را زجر کنند واسب مادگان را تسکین دهند وقت ضراب. ( منتهی الارب ).

هلا. [ هََ ل ْ لا ] ( ع ق ) کلمه ای است جهت تحضیض ، مرکب از هل و لا. ( منتهی الارب ). کلمه تحضیض ، مرکب از هل و لا، اگر بر ماضی درآید معنی سرزنش بر ترک فعل دهدو اگر بر مضارع درآید برای برانگیختن بر فعل بود.

هلا. [ هَِ / هََ ] (صوت ) نداباشد ازبرای آگاهانیدن و تنبیه کردن ، و در طعنه زدن مکرر کنند. (برهان ). کلمه ای است جهت استعجال و ورغلانیدن . (منتهی الارب ). هله . هین . هان . الا :
هلا چامه پیش آر ای چامه گوی
تو چنگ آور ای دختر ماهروی .

دقیقی .


برخیز و برافروز هلا قبله ٔ زردشت
بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت .

دقیقی .


بگفتا هلا هین برو تا رویم
به دیدار آن جشن خرم شویم .

فردوسی .


هلا باده پیش آر و مطرب گزین
که نه گاه رزم است و پیکار و کین .

فردوسی .


ای یار دلربای هلا خیز ومی بیار
می ده مرا و گیر دمی تنگ در کنار.

منوچهری .


دین چو دلم پاک دید گفت هلا
هین به دل پاک برنگار مرا.

ناصرخسرو.


دلت گر ز بیطاعتی زنگ دارد
هلا بآتش علم حکمت گدازش .

ناصرخسرو.


دیوت از راه ببرده ست بفرمای هلا
تات زیر شجر گوز بسوزند سپند.

ناصرخسرو.


برخیز هلا نه وقت خواب است
هم منتظر تو آفتاب است .

نظامی .


تو هلا دربندها را سخت بند
چندگاهی بر سبال خود بخند.

مولوی .


گفت زن کاین گربه خورد آن گوشت را
گوشت خر گر دیگرت باید هلا.

مولوی .


خمر دنیا با خمار و گل به خار آمیخته ست
نوش می یابی هلا گر پای داری نیش را.

سعدی .


شنید از درون عارف آواز پای
هلا گفت بر در چه پایی ، درآی .

سعدی .


اگر به خوردن خون آمدی هلا برخیز
وگر به بردن دل آمدی بیا ای دوست .

سعدی .


به ناز اگر بخرامی جهان خراب کنی
به خون بنده اگر تشنه ای هلا ای دوست .

سعدی .



هلا. [ هََ ل ْ لا ] (ع ق ) کلمه ای است جهت تحضیض ، مرکب از هل و لا. (منتهی الارب ). کلمه ٔ تحضیض ، مرکب از هل و لا، اگر بر ماضی درآید معنی سرزنش بر ترک فعل دهدو اگر بر مضارع درآید برای برانگیختن بر فعل بود.


فرهنگ عمید

ای.

دانشنامه عمومی

هلا (به انگلیسی: HeLa) رده ای از سلولهای جاودانه شده است که در پژوهش های علمی مورد استفاده قرار می گیرد. این رده سلولی قدیمی ترین و معمولترین دامنه سلولی مورد استفاده از انسان است که از سلولهای سرطان دهانه رحم در ۸ فوریه ۱۹۵۱ مشتق شده است. بیمار فوق، هنریتا لکز، در نهایت به علت سرطان به تاریخ ۴ اکتبر ۱۹۵۱ درگذشت. این رده سلولی به شکل قابل ملاحظه ای با دوام و گسترش پذیر است که استفاده گسترده از آن در تحقیقات علمی را تضمین می کند.
سلول های سرطانی بدون مجوز و رضایت لکز یا خانواده او از تومور دهانه رحم گرفته شد. زیست شناس سلولی جورج اوتو Gey دریافت که این سلولها می توانند خارج از بدن در محیط کشت زنده بمانند. او یک سلول را جدا و با چند برابر کردن آن یک رده سلولی را بنا گذاشت (قبل از این، سلولهای کشت شده از انسانهای دیگر بیش از چند روز زنده نمانده و از این رو دانشمندان بجای انجام تحقیق واقعی تلاش بیشتری را صرف زنده نگهداشتن سلولها می نمودند. به رسم دستیار آزمایشگاه Gey برچسب " هلا "، دو حرف از ابتدای نام و نام خانوادگی بیمار برای نشانه گذاری محیط کشت انتخاب شد که این در نهایت به عنوان نام این رده سلولی تثبیت شد.
اینها اولین سلول های انسانی رشد یافته در آزمایشگاه بوده که به طور طبیعی "نامیراً تلقی می شدند. به این معنی که آنها پس از مجموعه ای از تعداد تقسیمات سلول نمی میرند (یعنی دچار پیری سلولی نمی شوند). این سلول ها می تواند برای انجام بسیاری از آزمایش های پزشکی مورد استفاده قرار گیرند — اگر این سلول های بمیرند به سادگی با دور انداختن آنها می توان آزمایش را مجدد بر روی سلول های تازه کشت شده انجام داد. این نشان دهندهٔ مزیت بزرگی در تحقیقات پزشکی و بیولوژیکی است چون همان طور که قبلاً اشاره شد زندگی سلول ها محدود بوده و تلاش و ممارست زیادی صرف کشت آنها می شد.
محققی در بیمارستان دانشگاه مینه سوتا با تکیه بر رشد پایای سلولهای هلا موفق به رشد ویروس پولیو شد که در نهایت به کشف واکسن آن انجامید و در سال 1952 جوناس سالک توانست با استفاده از این سلولها واکسنی را برای پولیو پیدا کند. برای آزمایش واکسن جدید، سلولها در اولین کارخانه تولید سلول به صورت انبوه تولید شدند.

(مازنی) هَلا؛ هنوز، هماره، همیشه.


گویش مازنی

/helaa/ هنوز & چوبی که در بام ساختمان های چوبی روستایی کاربرد دارد & گشاد – باز - وارفته –پراکنده

هنوز


چوبی که در بام ساختمان های چوبی روستایی کاربرد دارد


۱گشاد – باز ۲وارفته –پراکنده


پیشنهاد کاربران

"هَلا "به زبان مازندرانی ( تبری ) به معنای "هنوز" است که برگرفته از زبان پهلوی و هم ریشه ( هماره، همیشه ) است. همچنین"هَلاشعر" عنوان سبکی نو در شعر به زبان تبری است که توسط "ولی اله پاشا" از شاعران معاصر، مطرح شد . قالب این نوع شعر آزاد است و به زندگی و دغدغه های انسان امروز می پردازد.

هلا به عربی مصری معنی هلال ماه میده . و به عربی معنی سلام هم میدهد

هلا نام الهه مرگ، خواهر تور الهه آذرخش است

هلا نام یکی از خدایان یونانی است الهه ی مرگ و خاهر تور خدای اذرخش


کلمات دیگر: