کلمه جو
صفحه اصلی

یک دنده

فارسی به انگلیسی

cross-grained, obdurate, obstinate, self-willed, stubborn, willful, adamant, inflexible, hard-nosed, dogged, headstrong, inexorable, inflexible, pigheaded, single-minded, tenacious, contrary, hard-line, mulish, opinionated, persistent, pertinacious, holding to ones opinion, adamant

cross-grained, obdurate, obstinate, self-willed, stubborn, willful


فارسی به عربی

صارم
اصرار , حجر صلب

صارم


مترادف و متضاد

adamant (صفت)
تزلزل ناپذیر، یک دنده

dogged (صفت)
ترشرو، یک دنده، سخت، سر سخت، لجوج

obstinate (صفت)
خود رای، یک دنده، ستیز گر، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج

فرهنگ فارسی

۱- (صفت ) مستبد خودرای لجوج : آدم یک دندهایست . ۲- آرام یکنواخت . تاصبح یک دنده خوابید.
کنایه ازلجوج، سرس ت، خودرای، یک پهلونیزگویند، یکدندگی: لجاجت وپافشاری برای پیش بردن نظرخود

فرهنگ معین

( ~. دَ دِ ) (ص مر. ) لجوج ، خود - رأی .

لغت نامه دهخدا

یک دنده. [ ی َ/ ی ِ دَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) سخت پایدار در عقیده خویش. لجوج. عنود. یک پهلو. که از رای خود بازنمی آید. ستیهنده. ستیزنده. مستبد به رأی. لجباز. خودرای. ( یادداشت مؤلف ). || ( ق مرکب ) به یک حال. بی تغییر وضع. آرام. یک نواخت : تا صبح یک دنده خوابید.

فرهنگ عمید

لجوج، سرسخت، خودرٲی، یک پهلو.

دانشنامه عمومی

یک دنده (فیلم ۱۹۹۷). یک دنده (به هندی: Ziddi) یا در پی قاتل فیلمی است محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی گودو دانوآ است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانی دئول، راوینا تاندون، انوپم کهیر، فریده جلال، اشیش ویدیارتی، شارات ساکسنا، راج بابار ایفای نقش کرده اند.
۱۱ آوریل ۱۹۹۷ (۱۹۹۷-04-۱۱)

گویش مازنی

/yek dande/

واژه نامه بختیاریکا

مَکَش؛ مَوُردار؛ یَه پهلی؛ یه رَه
بُهر؛ کَلَج

پیشنهاد کاربران

obstinate
یکدنده، لجباز
My uncle Walter is as obstinate as they come
عمو والترم وحشتناک یکدنده است

سرسخت

لجوج

پافشاری

کله شق

ازلجوج، سرسخت، خودرای، یک پهلونیزگویند

غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه ی غدی است، یک دنده، لجباز.
مثال، چقدر غدی!
غد بودن از صفات رذیله است.

بَد رَگ


کلمات دیگر: