لیز خوردن
فارسی به انگلیسی
to slide, to slip
coast, glide, skid
مترادف و متضاد
گریختن، اشتباه کردن، سریدن، از قلم انداختن، لیز خوردن، لغزیدن
جستن، لیز خوردن، سرعت داشتن، ناگهان سر خوردن، به سرعت و مثل تیر شهاب رفتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) لغزیدن پای در جایی لغزان سریدن : پایم در برف لیز خورد و بزمین افتادم ...
فرهنگ معین
(خُ دَ ) (مص ل . ) سر خوردن ، لیزیدن .
لغت نامه دهخدا
لیز خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) سُر خوردن. تزلق. لیزیدن. لغزیدن پای در جائی نسو و لغزان. لغزیدن و لغزانیدن. سریدن. در سطحی لغزان سریدن پای و جز آن.
واژه نامه بختیاریکا
لِرکهستِن
جدول کلمات
سر
پیشنهاد کاربران
Slide
کلمات دیگر: