گردش روزگار
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
گردش روزگار. [ گ َ دِ ش ِ زْ / زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی تقدیر. قضا. بازیهای چرخ. حوادث نامطلوب :
ببینیم کز گردش روزگار
چه بندد بدین بند نااستوار.
نگه کن بدین گردش روزگار.
ببینیم کز گردش روزگار
چه بندد بدین بند نااستوار.
فردوسی.
ز یزدان بترس و ز ما شرم دارنگه کن بدین گردش روزگار.
فردوسی.
این برنا را که از فرزندان ملوک است و گردش روزگار او را دریافته است ببر و بدانچه خدا ترا داده است انباز کن. ( تاریخ بخارا ).دانشنامه عمومی
گردش روزگار فیلمی به کارگردانی و نویسندگی قدرت الله بزرگی ساختهٔ سال ۱۳۴۷ است.
منوچهر وثوق
کتایون
علی آزاد
احمد قدکچیان
مینا
ناهید
اکبر هاشمی
منوچهر وثوق
کتایون
علی آزاد
احمد قدکچیان
مینا
ناهید
اکبر هاشمی
wiki: گردش روزگار
جدول کلمات
دوران
پیشنهاد کاربران
گردش روزگار : سیر ایام .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 199 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 199 ) .
کلمات دیگر: