جاوان. ( اِخ ) قبیله ای است از اکراد که در حله مزیدیه اقامت گزیدند. از آن قبیله است محمد جاوانی بن علی.( منتهی الارب ) ( غزالی نامه ). رجوع به جاوانیه شود.
جاوان.( اِخ ) از مزارع قدیم النسق طبس است. از آب قنات مشروب میشود و سکنه ندارد. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).
جاوان. ( اِخ ) اعتمادالسلطنه آرد: قریه ای است از نواحی جی اصفهان. ( مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).
جاوان. ( اِخ ) دهی از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان است. که در 7 هزارگزی جنوب خاور سده و 1 هزارگزی راه شوسه اصفهان بتهران واقع شده و محلی جلگه و معتدل است سکنه آن 2027 تن است و به فارسی سخن گویند. آب از زاینده رود تأمین میشود و محصول آن غلات ، تنباکو، صیفی ، پنبه ، میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ماشین رو و در حدود 5 باب دکان دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
جاوان.( اِخ ) از مزارع قدیم النسق طبس است. از آب قنات مشروب میشود و سکنه ندارد. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).
جاوان. ( اِخ ) اعتمادالسلطنه آرد: قریه ای است از نواحی جی اصفهان. ( مرآت البلدان ج 4 ص 131 ).
جاوان. ( اِخ ) دهی از دهستان ماربین بخش سده شهرستان اصفهان است. که در 7 هزارگزی جنوب خاور سده و 1 هزارگزی راه شوسه اصفهان بتهران واقع شده و محلی جلگه و معتدل است سکنه آن 2027 تن است و به فارسی سخن گویند. آب از زاینده رود تأمین میشود و محصول آن غلات ، تنباکو، صیفی ، پنبه ، میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه ماشین رو و در حدود 5 باب دکان دارد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).