بنای خانه کردن ساختن خانه
خانه ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خانه ساختن. [ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) بنای خانه کردن. ساختن خانه. درست کردن خانه :
دل ای رفیق بر این کاروانسرای مبند
که خانه ساختن آیین کاروانی نیست.
دل ای رفیق بر این کاروانسرای مبند
که خانه ساختن آیین کاروانی نیست.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
home hill
کلمات دیگر: