جمع خال یعنی برادرمادر، دائی
( اسم ) جمع خال دائیان دائیها برادران مادر .
بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود
( اسم ) جمع خال دائیان دائیها برادران مادر .
بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود
اخوال . [ اَخ ْ ] (ع اِ) ج ِ خال ، بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه ٔ سیاه که بر اندام بود. (غیاث اللغات ).
اخوال . [ اِخ ْ ] (ع مص ) خداوند بسیار خال یعنی برادر مادر گردیدن . (منتهی الارب ). خداوند بسیار خالو شدن . خداوند خال بسیار و کریم گشتن . (تاج المصادر بیهقی ).
خال۲#NAME?