خورانیدن شوربا کسی را اندک اندک آشامانیدن بکسی شوربا را اندک اندک .
تحسیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تحسیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) خورانیدن شوربا کسی را اندک اندک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). آشامانیدن به کسی شوربا را اندک اندک . (ناظم الاطباء). رجوع به تحسی شود.
( تحسیة ) تحسیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) خورانیدن شوربا کسی را اندک اندک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). آشامانیدن به کسی شوربا را اندک اندک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تحسی شود.
کلمات دیگر: