( اسم ) تثنیه قله دو تیغ ( کوه )
قلتین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قلتین. [ ق َ ت َ ] ( اِخ ) ( دارةالَ... ) موضعی است. ( منتهی الارب ). رجوع به دارةالقلتین شود.
قلتین. [ ق َ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از یمامه که در ایام قتل مسیلمه کذاب در صلح خالدبن ولید درنیامد. این ده مشتمل بر دو نخلستان است از بنی یشکر، و اعشی درباره آن اشعاری دارد. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).
قلتین. [ ق َ ت َ ] ( اِخ ) دهی است از یمامه که در ایام قتل مسیلمه کذاب در صلح خالدبن ولید درنیامد. این ده مشتمل بر دو نخلستان است از بنی یشکر، و اعشی درباره آن اشعاری دارد. ( منتهی الارب ) ( معجم البلدان ).
قلتین . [ ق َ ت َ ] (اِخ ) (دارةالَ ...) موضعی است . (منتهی الارب ). رجوع به دارةالقلتین شود.
قلتین . [ ق َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از یمامه که در ایام قتل مسیلمه ٔ کذاب در صلح خالدبن ولید درنیامد. این ده مشتمل بر دو نخلستان است از بنی یشکر، و اعشی درباره ٔ آن اشعاری دارد. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
گویش مازنی
/ghaltin/ حنجره
حنجره
کلمات دیگر: