کلمه جو
صفحه اصلی

قلا

لغت نامه دهخدا

قلا. [ ] (اِخ ) نام کوهی است . (فهرست ولف ) (فرهنگ شاهنامه ) :
شبانان کوه قلا را بخواند
وز آن شاهزاده سخنها براند.

فردوسی .



قلا. [ق َ ] (ترکی ، اِ) فلاخن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان چ معین از فرهنگ نظام از فرهنگ اظفری ).


قلا. [ق َ ] ( ترکی ، اِ ) فلاخن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( حاشیه برهان چ معین از فرهنگ نظام از فرهنگ اظفری ).

قلا. [ ق ُ ] ( اِ ) رجوع به ناقلا شود.

قلا. [ ق َ ] ( علامت اختصاری ) ( اصطلاح تجوید ) علامت خاصی است از «قیل لا وقف »، و این در موردی است که بعضی قاریان معتقد به وصل و بعضی قایل به وقف باشند. ( یادداشت مؤلف ).

قلا. [ ] ( اِخ ) نام کوهی است. ( فهرست ولف ) ( فرهنگ شاهنامه ) :
شبانان کوه قلا را بخواند
وز آن شاهزاده سخنها براند.
فردوسی.

( قلاً ) قلاً. [ ق ِ لَن ْ ] ( ع مص ) دشمن داشتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): قلا فلاناً قلاً و قلأاً؛ ابغضه. ( اقرب الموارد ). رجوع به قلاء شود.

قلا. [ ق َ ] (علامت اختصاری ) (اصطلاح تجوید) علامت خاصی است از «قیل لا وقف »، و این در موردی است که بعضی قاریان معتقد به وصل و بعضی قایل به وقف باشند. (یادداشت مؤلف ).


قلا. [ ق ُ ] (اِ) رجوع به ناقلا شود.


دانشنامه عمومی

شیطنت


گویش مازنی

۱فرصت – موقعیت مناسب ۲قلعه دژ


۱عربی شده ی کلا به معنی:کلاته آبادی ۲قلعه ۳قلعه ای در روستای ...


/gholaa/ فرصت – موقعیت مناسب - قلعه دژ & عربی شده ی کلا به معنی: کلاته آبادی - قلعه ۳قلعه ای در روستای وسیر واقع در منطقه ی نوشهر & موقعیت – فرصت - میوه ی رسیده و دهان باز کرده ۳خلوت

۱موقعیت – فرصت ۲میوه ی رسیده و دهان باز کرده ۳خلوت


واژه نامه بختیاریکا

( صت ) ؛ قلعه
کلاغ

پیشنهاد کاربران

در لهجه کرمانی به از ته تراشید موی صورت، قلا کردن ریش می گویند.

قلا در زبان کردی به معنای قلعه است
مثل قوری قلعه که یک قلعه در زمان ساسانیان بود که شبیه قوری بود که به کردی میشه قوری قلا

درگویش لری لرستان قلایعنی قلعه وبه حیاط خانهای بزرگ هم قلامیگن

در روستاهای شهرستان ملایر و برخی گویش های لری به معنی "راحت و آسان" استفاده می شود

در برخی گویش های لری ( ملایر ) : راحت، آسان

در برخی گویش های لری ( ملایری ) :
حیاط، خانه

قلا در لری یعنی خانه ای که حیاط دارد
یعنی خانه از قلعه میاد

در برخی گویش های لری :

قلا، کلا=دژ های طبیعی، سر کوه که تنها یک راه داشته باشد.
( کله=سَر ، کلا = کل ا=بالا و سَر =قلا
کلانتر=سَرتر یا بالاتر و بلندتر )
حرف های ( ق ) و ( ک ) به جای هم به کار می روند.
واژه قلعه هم از این واژه گرفته شده است.
( کله، کلاه، کلا، کلات، کلوت، قلا، قله، قلعه )

غلا، قلا، کلا=کلاغ نوک سیاه ( بزرگ )
غلا جیغ، قلا جیق، کلا جیغ = کلاغ نوک سرخ ( کوچک )

در زبان های هم ریشه با فارسی حرف های ( ق، غ، خ، ک ) بسته به واژه بجای هم در گفتار می آیند.

کمین

کمین - در پی فرصت بودن

قِّــلا _ در زبان لکی به معنی حیاط خانه است

غِــلا _ در زبان لکی به معنی کلاغ می باشد

غلا= در لری بختیاری و بهمئی به معنی کلاغ


کلمات دیگر: