( اسم ) پرده ایست از موسیقی قدیم .
زنگانه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زنگانه. [ زَ گا ن َ / ن ِ ] ( اِ ) نام پرده ای است از موسیقی. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( غیاث ). پرده ای است از موسیقی قدیم. ( فرهنگ فارسی معین ). نغمه ای از موسیقی. ( ناظم الاطباء ). || نام رودی است و نام سازی است که زنگیان نوازند. ( آنندراج ). رجوع به زنگانه رود شود.
زنگانه. [زَ گا ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای هم هست. ( برهان ) ( غیاث ). بمعنی رودخانه که از پهلوی زنگان گذرد. ( آنندراج ). رجوع به زنگانه و زنجان و زنجان رود شود.
زنگانه. [زَ گا ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای هم هست. ( برهان ) ( غیاث ). بمعنی رودخانه که از پهلوی زنگان گذرد. ( آنندراج ). رجوع به زنگانه و زنجان و زنجان رود شود.
زنگانه . [ زَ گا ن َ / ن ِ ] (اِ) نام پرده ای است از موسیقی . (برهان ) (جهانگیری ) (غیاث ). پرده ای است از موسیقی قدیم . (فرهنگ فارسی معین ). نغمه ای از موسیقی . (ناظم الاطباء). || نام رودی است و نام سازی است که زنگیان نوازند. (آنندراج ). رجوع به زنگانه رود شود.
زنگانه . [زَ گا ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام رودخانه ای هم هست . (برهان ) (غیاث ). بمعنی رودخانه که از پهلوی زنگان گذرد. (آنندراج ). رجوع به زنگانه و زنجان و زنجان رود شود.
گویش مازنی
/zangaane/ یکی از طوایف ساکن در کتول
یکی از طوایف ساکن در کتول
پیشنهاد کاربران
زنگانه نام یکی از طوایف کولی ( Gypsy ) در ایران، نام یکی از مردمان رومان در ایران
کلمات دیگر: