کلمه جو
صفحه اصلی

خرپنو

لغت نامه دهخدا

خرپنو. [ خ َ پ َ ] ( اِ مرکب ) نام شیر خشت در پل زنگوله کجور. رجوع به شیر خشت در این لغت نامه و جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 278 شود.

گویش مازنی

۱گیاهی است که در کوهستان روید ۲کر ناشنوا ۳بلبل کر


/Kharpeno/ بلبل کر & گیاهی است که در کوهستان روید - کر ناشنوا ۳بلبل کر
/Khar peno/ کسی که با خر بار را جا به جا کند

بلبل کر


پیشنهاد کاربران

خرپنو در زبان مازندرانی به معنی پرنده ای با آواز و صدای نا هنجار است و معمولا با بلبل متضاد است. باور مردم این است که از هفت بچه بلبل یکی بلبل و شش تای دیگر خرپنو خواهند شد.


کلمات دیگر: