کلمه جو
صفحه اصلی

خرت خرت

فارسی به انگلیسی

scrape, rasp, squeal

rasp, squeal


فرهنگ فارسی

صوت و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا در می آید .

لغت نامه دهخدا

خرت خرت. [ خ ِ خ ِ ] ( اِ صوت ) صوت ، و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا درمی آید. بیشتر کسی این را میگوید که بخوابست وبر اثر صداهای فوق از خواب بازماند و بصورت اعتراض میگوید: آنقدر خرت خرت شد که من از خواب بیدار شدم.

گویش مازنی

۱صدای جویدن چیزی ۲صدای کشیدن چیزی بر روی زمین


/Khert Khert/ صدای جویدن چیزی - صدای کشیدن چیزی بر روی زمین


کلمات دیگر: