کلمه جو
صفحه اصلی

شکستنی

فارسی به انگلیسی

breakable, fragile, frangible

breakable


فارسی به عربی

کسر

مترادف و متضاد

breakable (صفت)
شکستنی

fragile (صفت)
ضعیف، نازک، بی اساس، لطیف، شکستنی، شکننده، ترد، زودشکن، باریک

واژه نامه بختیاریکا

اِشکَها


کلمات دیگر: