voyage
سفر دریا
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
رحلة
مرور
مرور
رحلة
مترادف و متضاد
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب
سفر، سفر دریا
پیشنهاد کاربران
سفر دریا: مسافرت دریایی.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۲ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۲ ) .
کلمات دیگر: